براساس مدل کنراد و نیومن، ابعاد مدیریت دانش عبارتند از:
دانش ØµØ±ÛŒØ Ø¯Ø§Ù†Ø´ مستند است. مثل یک Ø¯ÙØªØ±Ú†Ù‡ راهنما ٬توسط دیگران نیز قابل Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ است. ولی دانش ضمنی دانشی است Ú©Ù‡ در ذهن است. مثل تشخیص عملکرد موتور از روی صدا. یا تکنیکهای ظری٠نقاشی Ú©Ù‡ در عمل آموخته میشوند. دانش Ø³Ø±ÛŒØ ÙˆÙ‚ØªÛŒ به اشتراک گذاشته شود همه میتوانند از آن Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنند. دانش ضمنی ممکن است قابل اشتراک گذاری نباشد. زیرا بیان تجربه در قالب سطور Ùˆ کلمات کار آسانی نیست.
پس با توجه به مطالب بیان شده میتوان نتیجه Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ دانش ضمنی به عنوان Ù…ØØ±Ú©ÛŒ مهم در ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ خلاقیت Ùˆ نوآوری نقش مهمی را به عنوان یک منبع سازمانی Ùˆ عامل موÙقیت در سازمان Ø§ÛŒÙØ§ میکند. Ùˆ دانش ضمنی Ùˆ تصریØÛŒ مکمل یکدیگرند این بدین معناست Ú©Ù‡ برای ایجاد دانش جدید به اشتراک گذاری هر دوی آنها در سازمان ضروری است در چرخه اشتراک گذاری دانش ضمنی میتواند به دانش ØµØ±ÛŒØ Ø¨Ù‡ دانش ضمنی تبدیل گردد.
مدل مدیریت دانش کنراد و نیومن