مدلهای مدیریت دانش KM Models الگوهایی هستند که برای استفاده کاربردی از دانش نظری در یک سازمان ارائه شدهاند. مدلهای زیادی در زمینه مدیریت دانش وجود دارد که در اساس با یکدیگر مشابه هستند.
مدل نوناکا و تاکوچی ، مدل شرون و لاوسن، مدل کنراد و نیومن، مدل هیسیگ، مدل میلتون و مدل مک الروی از عمدهترین مدلهای موجود هستند. در این الگوها کوشش شده است تا گامهای مختلف مربوط خلق، ذخیره، بازیابی، تسهیم دانش و بکارگیری دانش در سازمان تئوریزه شود. در مطالعات انجام شده ابعاد مختلف مدیریت دانش و روابط میان آنها مورد بررسی قرار گرفته است.
تاکنون بسیاری از نویسندگان مدلهایی را در زمینه فرایند مدیریت دانش ارایه دادهاند. بیشتر آنها از نظر محتوایی تقریبامشابه یکدیگرند اما دارای واژهها و فازها با ترتیبات متفاوت هستند. در این مدلها فرض بر این است که مراحل و فعالیتها اغلب هم زمان گاهی اوقات پی در پی و به ندرت در یک ترتیب خطی هستند.
پژوهشگران مدیریت ژاپنی نوناکا و تاکوچی تاثیر بسیاری بر مبانی مدیریت دانش داشته اند. مفهوم دانش پنهان و دانش آشکار توسط نوناکا برای طرحریزی نظریه یادگیری سازمانی طبقه بندی شده است. در این تقسیم بندی، با توجه به همگرایی بین شکلهای پنهان و آشکار دانش، آنان مدلی را پایه گذاری کردهاند که به نام خودشان معروف شده است. این مدل بر خلاف مدلهای پیشین، تمرکز خود را بر دو نوع دانش آشکار و نهان مبذول داشته، به نحوه تبدیل آنها به یکدیگر و نیز چگونگی ایجاد آن در تمامی سطوح سازمانی (سطح فردی، گروهی و سازمانی) توجه دارد. بر پایه مدل نوناکا و تاکوچی مراحل زیر برای انتقال (تبدیل) این دو نوع از دانش، در سطوح گوناگون سازمان انجام شوند.
اجتماعی نمودن (نهان به پنهان): انتقال دانش نامشهود یک فرد به فرد دیگر،(نحوه رفع مشکل برنامه- طراحی بصورت غیر معمول). برای انجام موثر این فرایند باید میان افراد، فرهنگ مشترک و توانایی کار گروهی ایجاد شود. این امر با استفاده از نظریهها ی اجتماعی و همکاری میسر میگردد. نشست یک گروه که تجربیات را توضیح داده و در باره آن بحث میکند، فعالیتی عادی است که درآن اشتراک دانش پنهان میتواند رخ دهد.
مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی
درونیسازی و برونیسازی دانش
خارجی کردن یا بیرونی سازی (نهان به آشکار): تبدیل دانش نامشهود به دانش مشهود. در این حالت فرد میتواند، دانش خود را در قالب مطالب منظم (سمینار،کارگاه آموزشی) به دیگران ارایه دهد. گفتگوهای میان یک گروه، در پاسخ به پرسشها یا برداشت از رخدادها، از جمله فعالیتهای معمولی هستند که این نوع از تبدیل در آنها رخ میدهد.
پیوند و اتصال برقرار کردن (آشکار به آشکار) : در این مرحله، حرکت از دانش آشکار فردی به سمت دانش آشکار گروهی و ذخیره سازی آن صورت میپذیرد و با توجه به استفاده از دانش موجود، امکان حل مسائل از طریق گروه فراهم شده، به دنبال آن دانش، توسعه مییابد.
درونی سازی (آشکار به نهان): در این مرحله دانش اشکار به دست آمده در سازمان، نهادینه میشود. همچنین گذراندن این مرحله برای افراد، آفرینش دانش ضمنی جدید شخصی را نیز در پی دارد (کسب دانش پنهان جدید از دانش آشکار موجود).
گذراندن مراحل چهارگانه بالا، باید به صورت پیاپی و حرکت حلزونی شکل ادامه یابد، تا به این وسیله، هر مرحلهای کامل کننده مرحله پیش از خود باشد و ضمن نهادینه شدن دانش در سازمان، باعث تولید و خلق دانشهای جدید نیز شود.