مدیریت بحران
بحرانهای طبیعی با ایجاد اختلالی وسیع در فعالیتهای عادی و درهمشکستن انگارههای متعارف زندگی همراه هستند که به از بین رفتن تعادل عملکردی و نظم منجر میشود. ناگهانیبودن، فشردگی و محدودیت زمانی و مکانی، کنترلنکردن، پاسخهای نامنظم با فواصل زمانی زیاد، اطلاعات و دادههای اندک و مخدوش در ارتباط با آن، افزایش تنش و اضطراب و آثار طولانیمدت و استهلاکیبودن، مهمترین ویژگیهای این بحرانهاست. بر همین اساس برطرفکردن آن برخلاف وضعیت اضطراری، نیازمند بسیج منابع، بهکارگیری ظرفیتها و امکاناتی بسیار بیش از حد معمول است.
مدیریت در حوادث غیرمنتظره با محور دانایی، ترکیبی از علم، هنر و عمل است. مدیریت بحران، مجموعهفعالیتهای اجرایی و تصمیمگیریهای مدیریتی و سیاسی وابسته به مراحل مختلف و همة سطوح بحران بهمنظور نجات، کاهش ضایعات و خسارات، جلوگیری از وقفة زندگی، تولید و خدمات، حفظ ارتباطات، حفظ محیطزیست و درنهایت ترمیم و بازسازی خرابیهاست. درواقع مجموعهاقداماتی است که برای بازگشت به وضعیت عادی و به حداقل رساندن آثار مخرب بحرانها به شیوهای ایمن و مؤثر انجام میشود.
هماهنگسازی آگاهانة تلاشها و کوششها همراه با استفادة بهینه از ظرفیتهای انسانی، فنی، مالی و غیرمالی با رویکرد طراحی و بهکارگیری مجموعهای از برنامهها و فعالیتهای مختلف در پیش، حین و پس از بحران، به گونهای که بیشترین کارایی و اثربخشی عملیات امداد و نجات در حوادث و سوانح حاصل شود، «مدیریت بحران» نامیده میشود.
بررسی رویکردهای مدیریت بحران نشان از تغییر و تحول دارد؛ زیرا نگرش سنتی به مدیریت بحران در پارادایم سنتی خطر (Hazard paradigm) با تلقی از مخاطرات بهمثابة دشمن بیرونی کنترلناپذیر بر این باور بود که مدیریت بحران یعنی فرونشاندن آتش؛ به این معنی که مدیران بحران در انتظار خرابشدن امور مینشینند و پس از بروز ویرانی، سعی میکنند ضرر ناشی از خرابیها را محدود سازند؛ اما به مرور و با تغییر پارادایمهای مدیریتی خطر و بحران به آسیبپذیری و سپس انعطافپذیری، تلقی از مدیریت بحران از رویکرد مقابلهای و انفعالی به حالت پیشگیرانه و واکنشی تغییر رویکرد داد و ناکارآمدی و تأثیرات محیط اقتصادی و اجتماعی نیز، در شکلگیری و افزایش تأثیرات رخدادهای طبیعی و تبدیل آنها به بحران پذیرفته شدند.
تحول رویکردها و اصول تأکیدشده در مدیریت بحران
امروزه مفاهیم خطر، ریسک، آسیبپذیری و انعطافپذیری به هستة اصلی مطالعات و تصمیمگیریهای مدیریت بحران تبدیل شدهاند. خطرات طبیعی، رویدادها و پدیدههایی طبیعی است که بالقوه به مردم، داراییها، سیستمهای خدماتی یا محیط پیرامونی آسیب وارد میکند. آسیبپذیری نیز به معنی شرایط اقتصادی، اجتماعی، محیطی و زیرساختی است که موجب افزایش حساسیت یک جامعه به تأثیرپذیری از مخاطرات و سپس وقوع بلایای طبیعی میشود. آسیبپذیری در تضاد با تابآوری، ظرفیتهای فردی و گروهی را برای پیشبینی، مقابله، مقاومت و بازیابی دربرابر خطرات و بحرانهای طبیعی کاهش میدهد. پاسخهای متفاوت جوامع به حوادث طبیعی و تفاوت در سطح آسیبپذیری آنها، اهمیت رویآوردن به تابآوری را در مدیریت بحران بهمنظور مقابله با بحرانهای حاصل از رویدادهای طبیعی و بازیابی آنها ضروری میسازد. توان مقابله و سازگاری با تهدیدات و بحرانها، هستههای اصلی تعریف تابآوری به شمار میروند؛ با این تفاوت که رویکرد مدیریتی بحران مبتنی بر سازگاری بر رویکرد بلندمدت برای کنارآمدن با تنوع و تغییر در نظامهای انسانی و طبیعی تأکید دارد و مفهوم مقابله نیز بهمثابة ارائهای از راهکارهای تطبیقی کوتاهمدت برای پاسخگویی به رخدادها و تهدیدات قلمداد میشود.
مدیریت بحران با رویکرد انعطافپذیری
ریسک، احتمال تلفات و خسارات بالقوه است که در زمان وقوع بلایای طبیعی ایجاد میشوند و تابعی است از میزان آسیبپذیری و ظرفیتهای جامعه. در عرصة مدیریت بحران، توانایی یک سیستم یا جامعهای در معرض خطر برای مقاومت دربرابر تأثیرات رویدادهای طبیعی، انطباق با تأثیرات و جذب و بازیابی آنها در زمانی بهموقع و بهصورت کارآمد، تابعی از مدیریت ریسک (Risk Management) است که بر برنامهریزی و مدیریت درست برای کاهش تأثیر بلایای طبیعی تمرکز دارد؛ به جای اینکه تأکید اصلی بر جلوگیری از بروز رویدادهای طبیعی باشد. در اینجا تلقی از خطر، تأثیرات ناشی از آن است؛ زیرا این درجة آسیبپذیری و ظرفیتهای جامعه است که نوع و میزان اثرپذیری از رویدادهای طبیعی را مشخص و رویدادی را به فاجعه یا بحرانی مبدل میکند. در دورة بحران، ریسکها از بالقوهبودن به حالت عینی و بالفعل درمیآیند؛ از این رو شکلگیری بحران معرف شکست فرایند مدیریت ریسک است. بر این اساس در اتحادیة اروپا، انعطافپذیری در مدیریت بحران با مدیریت ریسک حاصل میآید. کاهش ریسک بلایای طبیعی در پیش از وقوع آنها موجب افزایش آمادگی و سرعت بهبودی پس از فاجعه میشود.
مدیریت ریسک باید پیش از مدیریت بحران اعمال شود. در مدیریت ریسک اعتقاد بر این است که پیشگیری، مهمترین درمان است؛ بنابراین همة کوششها به سمتی هدایت میشوند که هرگز بحرانی روی ندهد یا چنانچه بحرانی روی دهد، ضایعات آن بهشدت کاهش یابد. مدیریت سوانح، ریسک و بحران روابط تنگاتنگی با هم دارند و مکمل یکدیگرند. مدیریتی که کشورهای در حال توسعه دنبال میکنند، مدیریت بحران است؛ به دلیل اینکه شناخت کافی از خدمات و سرویسهای آبوهوایی ندارند و همیشه صبر میکنند تا حادثه رخ دهد و سپس مدیریت بحران میکنند. در این روش، پرداخت خسارت و کمکرسانی بلاعوض در سرلوحة فعالیتها قرار دارد؛ ولی در کشورهای پیشرفته مدیریت برمبنای ریسک انجام میشود. مدیریت ریسک، عکس مدیریت بحران است که درحقیقت اقدامات گستردة پیش از وقوع بلایاست و معمولاً آسیبپذیری به کمترین حد میرسد. مدیریت ریسک درواقع مدیریت سازمان است؛ یعنی برنامهریزی، هدایت و کنترل سیستمهای سازمان و منابع برای وصول به اهداف. مدیریت ریسک سعی دارد با تلاشی جامع، رویدادهای ریسکی را پیش از وقوع آنها شناسایی و کنترل یا با برنامهای در زمان وقوع رویدادها با آنها مقابله کند. در این زمینه نیز، راهبرد جامع مدیریت ریسک بلایای طبیعی بهمنظور مدیریت بحرانهای حاصل از آنها که در کنفرانس هیوگو پذیرفته شد، مبتنی بر پنج ستون اصلی است: الف. شناسایی، ارزیابی و نظارت بر مخاطرات (سنجش ریسک مخاطرات)؛ ب. کاهش ریسک با اقدامات پیشگیرانه و مقابلهای؛ ج. تأمین منابع مالی و بیمهای مقابله با سوانح؛ د. آمادگی برای شرایط اضطراری و ه. بهبود، بازسازی و بازیابی پس از بلایای طبیعی به گونهای که باعث کاهش آسیب و ریسک بلایای طبیعی آتی شود .
راهبرد جامع مدیریت ریسک بلایای طبیعی در کنفرانس هیوگو
در مدیریت بحران، اقدامات متنوعی در زمانهای مناسب انجام میشود. هریک از این اقدامات و زمان مطلوب انجام آنها حاکی از چرخهای اساسی است که به چرخة مدیریت بحران مشهور است. مدیریت بحران مؤثر و کارآمد باید برای هریک از این مراحل، تمهیدات خاصی را در نظر بگیرد. در مدلهای مختلف ارائهشده، این چرخه سه مرحلة اصلی پیش، حین و پس از بحران و فازهای پیشبینی و پیشگیری از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و بازسازیپس از وقوع بحران دارد.
مرحلة پیش از بحران
در وضعیت و مرحلة پیش از بحران، تهدیدی جدی برای زندگی و عملکردهای عادی رخ نمیدهد. در این مرحله اقدام اساسی، نظارت، برنامهریزی و گردآوری دادهها برای تصمیمگیری است. این مرحله مشتمل بر گردآوری دادهها برای شناسایی بحرانهای آینده، آمادهسازی و انجام اقدامات پیشگیرانه است. در این مرحله نیاز است یک تیم کارآمد مدیریت بحران تشکیل و برنامههای تمرینی برای آزمایش میزان آمادگی و پیامهایی بهصورت پیشنویش بهمنظور استفاده در زمان بحران تدارک دیده شود. این مرحله، امکان واکنش سریعتر و اتخاذ تصمیمات مؤثرتر را در زمان اضطراری وقوع بحرانها برای تیم مدیریت بحران فراهم میآورد که موجب افزایش کارایی آنها میشود. نتیجة این امر نیز، افزایش اعتمادبهنفس و تلاش سایر کارکنان ستادی و ذینفعان درزمینة مهار بحرانها خواهد بود.
مرحلة حین بحران
در این مرحله، بحران روی داده است و اقدامات پاسخی و واکنشی تیم مدیریت بحران آغاز میشود. کارایی تیم مدیریت بحران در این مرحله به کار تیمی، ارزیابی دقیق از وضعیت و ارتباطات مؤثر درونی و بیرونی وابسته است. اعضای تیم مدیریت بحران باید توانایی تصمیمگیری و ریسککردن را در این وضعیت اضطراری داشته باشند. در حین بحران، دادههای زیادی گردآوری و به تیم مدیریت بحران ارسال میشود. این دادهها باید به اطلاعات مفید و دقیقی مبدل شوند و به کانالهای ارتباطی داخلی و خارجی جریان یابند. در این مرحله ارتباطات خارجی (خارج از منطقه) و بین سازمانی بسیار مهم است؛ همچنین تیم مدیریت بحران باید با ارتباطات کلامی و غیرکلامی مناسب بر ذینفعان و آسیبدیدگان تأثیر بگذارد و اطمینان آنها را جلب کند. پاسخها و اقدامات سریع، بیانیههای صادقانه و واضح و همچنین ارتباط مؤثر با رسانهها در این مرحله بسیار ضروری است. انتشار سریع پیامهای هشدار، تخلیة مناطق و حفاظت از مناطق تخلیهشده را مهمترین اقدامات این مرحله میدانند 2).
مرحلة پس از بحران
این مرحله دربرگیرندة بازسازی، بازیابی و یادگیری است. در این مرحله نخست حالت اضطرار لغو میشود و سازمانها انجام امور عادی را شروع میکنند. در مرحلة دوم، گردآوری دادهها بهمنظور ارائة گزارشهای دقیق به تیمهای مدیریت بحران برای تصمیمگیری دربارة نحوه و جریان بازسازی و بازیابی انجام میگیرد. در این مرحله باید یادگیری و تجربهاندوزی انجام شود و تیمهای مدیریت بحران، راهکارهای جدیدی با برطرفکردن ضعفهای کنونی برای پیشگیری، آمادگی و پاسخ به بلایا و بحرانهای آتی ارائه کنند. پیشبینیناپذیر و اتفاقی بودن، ویژگی اصلی بحرانهاست؛ در این میان، مقایسة شرایط پیش و پس از بحران، لازمة مدیریت مطلوب بحرانهای بعدی است.
مدیریت مدرن بحران با توجه به تغییر دیدگاههای مدیریت بحران در وضعیت کنونی به شبکهسازی و بهرهگیری از همکاری بازیگران و ذینفعان متعددی وابسته است. تخصص و تجربة مدیران بحران، عنصر بسیار ضروری برای سازماندهی و پاسخ در شرایط بحرانی است که یکی از مهمترین عوامل تحقق این امر، داشتن اطلاعات و آگاهیهای کامل از وضعیت است تا تصمیمات بهصورت ذهنی و بدون اطلاعات موثق اتخاذ نشوند. با توجه به اهمیت و نقش مدیران در کنترل، پیچیدهبودن وضعیت بحرانها و نیاز به کار تیمی و همکاری گروهی، باید درزمینة مدیریت بحران از مدیریت به سمت رهبری بحران حرکت کرد و مدیران، نقش رهبری را در مدیریت و ساماندهی وضعیت بحرانی ایفا کنند. در مرحلة بازیابی، رهبر مدیریت بحران باید برنامهها و اقدامات سازگارانه را متناسب با وضعیت و تغییرات جدید در نظر گیرد. در مدیریت بحران باید تصمیمات بعدی برپایة نتایج اجرای تصمیمات و برنامههای پیشین باشد؛ بنابراین تصمیمات باید بهصورت گامبهگام و در تیمی مدیریتی شکل گیرد.
مدیران بحران به دادهها و اطلاعات کافی برای آگاهی مطلوب از رویدادهای مسبب بحران، فرایندها، ریشهها و عواقب آن نیاز دارند، در غیر این صورت تصمیمات جز آزمون و خطا نخواهد بود و با توجه به سه عامل محدودیت زمان، تهدید و غافلگیری، چنین رویکردی در مدیریت بحران جایی نخواهد داشت. بازیابی پس از وقوع بحرانها نباید فقط به بازسازی ختم شود؛ بلکه افزایش ظرفیت یادگیری و تجربهاندوزی را نیز شامل میشود. در مدیریت بحران چندین سازمان مختلف درگیر انجام وظایفی میشوند که باید با هماهنگی کامل برای پیشگیری از بحران و کاهش آثار آن اقدام کنند و آمادگی لازم را داشته باشند. همچنین سازمانهای مربوط باید به نحو مطلوبی برای انجام تمهیدات لازم و ضروری و بهبود امور و اوضاع پس از بروز بحران اقدام کنند. موفقیت این فعالیت مدیریتی در رویارویی مؤثر با بحران و دستیابی به اهداف آن متأثر از شرایط مکانی و زمانی محل وقوع بحران، سرعت عمل مدیریت در بسیج نیروها، آمادگی مناسب نیروهای عملیاتی و مدیریتی، تواناییهای جامعة آسیبدیده و شدت حادثه است. برنامهریزی برای دفع یا ادارة بحرانها در سطوح بالا و حمایت مدیران ارشد سازمان از آنها از آن رو ضروری است که مدیریت بحران را به یک فرایند و نظام فکری تبدیل کند؛ فرایندی که بهصورت پیوسته تصمیمات و فعالیتها را پیش ببرد؛ در هر حال مدیریت مؤثر بحران مستلزم تلاشهای هماهنگشده، فراگیر و چندوظیفهای است. چنین تلاشی میباید پیش از بروز بحران تدارک دیده شده باشد و مدتها پس از به کنترل درآمدن آن نیز ادامه یابد.
تجربه، بهترین معلم مدیران بحران است. معمولاً کسانی که پیش از این بحرانهایی را تجربه کردهاند، حساسیت بیشتری به بحرانهای آتی دارند؛ علاوه بر تجربه، سایر اجزای مدیریت دانایی و استفاده از قدرت فکر خود و دیگران نیز بر پیشگیری و مداخله در بحران تأثیر میگذارد؛ زیرا تفکر دربارة عوامل بحرانساز، نخستین قدم در مسیر تدوین برنامة مدیریت بحران و نبرد با خطاهای آتی است. گروه مدیریت بحران باید شامل افرادی باشد که از توانایی و تخصص کافی و قدرت تفکر، ادراک و توانایی ارزیابی موقعیتها و بحرانها برخوردارند و توانایی پیشگیری از بحرانها و مداخله در آنها را دارند. بیتردید انتخاب رهبر گروه بر کارایی و اثربخشی آنان تأثیری بسزا دارد. وی باید فردی مقتدر و دارای اطلاعات کافی دربارة ویژگیهای درونی و بیرونی سازمان مانند روابط عمومی، کارکنان، قوانین و نظایر آن باشد. گروه مدیریت بحران میتواند با مطالعه و بررسی پیش از وقوع بحران، انجام آزمایش و شبیهسازی بسیاری از بحرانها، آنها را پیشبینی و اقدامات لازم را انجام دهد.
در برنامههای مدیریت بحران، مدیریت ارتباطات بحران، نقشی بسیار حساس و کلیدی را بازی میکند. مدیریت ارتباطات بحران شامل برنامهریزی و اجرای فعالیتهایی است که سازمان را قادر میسازد از مجرای رسانههای خبری و به شیوهای اثربخش، مردم را در جریان رویدادهای واقعی قرار دهد. براساس این تعریف، مدیریت ارتباطات بحران، بخشی از روابط عمومی است و پیدایی آن بهصورت مستقیم با شیوة اطلاعرسانی رسانههای خبری ارتباط دارد و ایجاب میکند هر سازمان دربارة رویدادها و جزئیات آن مردم را در جریان بگذارد و به آنها اطلاعات دقیق دهد. توانایی آگاهسازی دربارة طبیعت حوادث و نتایجی که به بار میآورند، تأثیر زیادی بر کسب موفقیت خواهد داشت؛ در این میان باید سخنگوی توانمندی در تیم مدیریت بحران فعالیت کند.
هر اندازه سازماندهی نیروهای مقابلهکننده با بحران بیشتر باشد، کنترل بحران آسانتر است؛ هر اندازه میزان ارتباطات بین ارگانهای مقابلهکننده با بحران بیشتر باشد، مدیریت بحران کاراتر است؛ هر اندازه سرعت تصمیمگیری در مدیریت بحران بیشتر باشد، سرعت کنترل بحران بیشتر است و درنهایت هر چقدر عوامل بحران برای مدیران بحران آشناتر باشد، کنترل بحران آسانتر است. عمدهترین وظایف مدیر بحران عبارتاند از:
- برنامهریزی برای پیشگیری و کاهش آثار و آمادگی بهمنظور مقابله با حادثه؛
- جلب مشارکت مردمی در فعالیتهای پیشگیری، کاهش آثار، آمادگی دربرابر حادثه و مقابله با آن؛
- سازماندهی و ایجاد ساختارهای سازمانی ویژة مدیریت بحران؛
- بهکارگیری نیروی انسانی از سطح عملیات تا سطح فرماندهی؛
- رهبری فعالیتهای پیشگیری، کاهش آثار، آمادگی، مقابله و بازسازی؛
- نظارت بر فعالیتها و کنترل آنها.
همچنین هر سیستم مدیریت بحران برای تضمین موفقیت خود باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
- از مشارکت داوطلبانة مردم در امور آمادگی، مقابله، امدادرسانی، کاهش آثار و بازسازی و عادیسازی استفاده کند؛
- بازدهی و امکانات اجرایی قوی داشته باشد؛
- به نیاز آسیبدیدگان واقف باشد؛
- مدیریت غیرمتمرکز داشته باشد؛
- به استفاده از روشهای جدید و ابتکاری در عملیات امدادرسانی توجه کند؛
- به عملیاتی دست بزند که دربارة آن بهترین اطلاعات و آگاهی را دارد؛
- ساختار سازمانی ساده و تعداد محدودی کارمند داشته باشد؛
- برای ایجاد هماهنگی عملیات بین سازمانهای مسئول مدیریت بحران تلاش کند.
متغیرهای اندازهگیری وضعیت مدیریت بحران مخاطرات محیطی
فاز |
مرحله |
اقدامات مدیریت بحران |
|
---|---|---|---|
پیش از بحران |
پیشگیری |
جلوگیری از قراردادن کاربریهای ناسازگار در کنار یکدیگر (همگرایی فضاها و کاربریها)؛ پوشش بیمهای در میان مردم محلی و زمینهسازی برای تقویت آن؛ تدوین مقررات ایمنی و نظارت بر نحوة اعمال آنها (استحکام بناها، رعایت حریمها، برخورد با ساختوسازهای غیرقانونی)؛ آگاهیداشتن مدیران از مفهوم ریسک مخاطره؛ آگاهی از بحرانهای محیطی تهدیدکنندة منطقه؛ ثبت دادههای مرتبط با بحرانهای طبیعی گذشته؛ بهرهگیری از روشهای نوین رصد و مدیریت مخاطرات محیطی (مانند علم سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی، ایجاد سامانههای پیشبینی و هشدار سریع)؛ وضعیت بهرهبرداری و حفاظت از محیط طبیعی منطقه؛ وضعیت ارتباط و تعامل مردم محلی و نهادهای دولتی؛ کمیت و کیفیت مناسب راههای ارتباطی و دیگر خدمات و امکانات زیرساختی در نواحی روستایی و زیرساختهای درونشهری؛ برنامههای واکنش اضطراری؛ دانش امدادهای اولیه و نحوة کمکرسانی؛ وضعیت تنوع شغلی و منابع درآمدی مردم محلی و سطح فقر معیشتی در شهرستان. |
|
آمادگی |
تعیین شرح وظایف سازمانهای هشداردهنده و عملکننده؛ ایجاد حلقة ارتباطی سالم بین سازمانهای هشداردهنده و سازمانهای عملکننده؛ توانایی تداوم خدماترسانی عامه در مواقع اضطراری؛ آموزش کارکنان، مطالعه و پژوهش و ظرفیتسازی در ارتباط با بحرانهای طبیعی؛ ایجاد و تقویت شبکة انتشار خبر در مواقع اضطراری (آگاهی از شیوههای اطلاعرسانی برای کنترل اوضاع با رخدادن مخاطرات محیطی، آمادهبودن پیامهایی درزمینة ایمنی مردم و کنترل شرایط روانی آشفتة مردم محلی هنگام بحران، داشتن سخنگو در مدیریت بحران و توانمندی آن)؛ وجود تجهیزات تخصصی امداد و نجات (پشتیبانی، تجهیزات سبک و سنگین عملیاتی)؛ ایجاد و تقویت مراکز عملیات اضطراری؛ آمادهسازی امکانات و تجهیزات جستوجو؛ وضعیت ذخیرة اقلام امدادی، غذایی و دارویی؛ آمادگی ترابری اضطراری؛ وجود نقشهها و گرافهای مناسب و متناسب با نوع بحرانها در مراکز اداری؛ برگزاری مانورهای آمادگی و شرکت در آنها؛ داشتن مطالعات بهروز مرتبط با مدیریت بحران؛ کمیت و کیفیت خدماترسانی به مراکز امدادی و اورژانسی؛ داشتن پناهگاههای اولیة استاندارد (مدارس، مساجد، سالنهای ورزشی و...) و منابع مالی اضطراری برای حمایت از آسیبدیدگان؛ بهرهگیری از رسانه برای حفظ آمادگی و افزایش آگاهی مردم محلی؛ تخصیص اعتبارات به برنامههای امدادی و تقویت لجستیکی؛ ارتباط با سازمانهای مردمنهاد و تقویت آنها؛ میزان توانمندی و تجربة مدیران بحران؛ برنامة مدیریت بحران مختص هر مخاطرة موجود در منطقه؛ داشتن برنامة عملیاتی برای کمک به گروهها و قشرهای آسیبپذیر (سالمندان، زنان، کودکان، بیماران و...). |
||
حین بحران |
مقابله |
توانایی اعلام هشدار و بهکارانداختن شبکة اطلاعرسانی در حین بحران؛ توانایی تأمین و توزیع مطلوب اقلام ضروری، تخلیه و اسکان اضطراری؛ توانایی برقراری نظم و امنیت؛ توانایی تشکیل تیم مدیریت بحران محلی با حضور آگاهان منطقه؛ توانایی نحوة ارتباطات درون و برونسازمانی و همگرایی شبکهای؛ توانایی مدیریت بازماندگان و مجروحان؛ توانایی بسیج عمومی و سازماندهی نیروهای محلی و غیردولتی؛ دانش اطلاعرسانی و بهکارگیری تیمهای امداد و نجات (تشکیل بیمارستان صحرایی، مددکاری روانی، سمپاشیهای بهداشتی احتمالی و...)؛ دانش امکانات کشف و تشخیص هویت و دفن اجساد؛ توانایی مدیریت هزینهها، کالاها و خدمات کمکی دریافتی؛ توانایی کنترل و مدیریت جریان حاملهای انرژی (قطع شریانهای آب، برق و گاز، اطفای حریقهای مهارشدنی)؛ قدرت تصمیمگیری و ریسکپذیری مدیران؛ دانش نحوة بازتاب وقایع و نیازها به خارج (ارتباط با رسانه و مردم)؛ داشتن نیروهای متخصص و آموزشدیدة مردمی و اداری. |
|
پس از بحران |
بازسازی و بازیابی |
توانایی امداد و نجات و تأمین اقلام ضروری؛ توانایی برقراری نظم و امنیت؛ پرداخت بیمه و حمایت مالی برای بازسازی مطلوب سازهها؛ دانش و نحوة بهرهگیری از نیروهای بومی و مردمی درزمینة تسریع عملیات بازسازی؛ آگاهی از نیازهای امدادرسانی این مرحله (مددکاری و ارائة مشاورههای روانی)؛ ساماندهی کمکهای داخلی و خارجی (درون و برونمنطقهای، ملی و بینالمللی)؛ دانش مکانیابی و معیارهای آن؛ سطح آگاهی در ارتباط با خزشی و طولانی بودن تأثیرات بحران و نیاز به جدیت و تداوم عملیات بازیابی؛ آگاهی در ارتباط با تجربهاندوزی از وضعیت فعلی و اقدامات برای بحرانهای آتی. |